من هر روز و هر لحضه نگرانت می شوم که چه میکنی!؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم تنهاییت برای من
غصه هاییت برای من همه بغضها واشکهاییت برای من
بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را دلم برایت تنگ شده دوست دارم
نظرات شما عزیزان: