من از اعدامنم نمی ترسم
نه از چوبش نه از دارش
من از آتش این سیگار می ترسم
من از تکیه به این دیوار می ترسم
من از رقص غم و گیتار می ترسم
من از خویش و بسی از ذهن این بیمار می ترسم
من از جام شراب و پشت هم تکرار می ترسم
الهی بدتر از این را ندانم
من از پایان بی دیدار می ترسم...
نظرات شما عزیزان: