خدا را گفتم بیاجهان را قسمت کنیم :
آسمان برای من ابرهایش برای تو
دریا برای من موج هایش برای تو
ماه برای من خورشید برای تو
خدا خندید و گفت :
تو بندگی کن و انسان باش همه دنیا برای تو …..
من هم برای تو
دخترکی به آسمان بارانی می نگریست و
با لحنی آرام به خدا میگفت :
خدا جونم گریه نکن!
یه روزی میاد ماآدم های خوبی میشیم...
کسی که در برابر خداوند زانو می زند
می تواند در برابر هر کسی ایستادگی کند !
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار...
خداوندا …
تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک
ولی جالب اینجاست که تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی
ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام !