سلام دوستان
بابت این چند روزی كه وبلاگ بسته بود عذرخواهی میكنم
به دلیل یك سری مسایل مجبور به این كار شدم
اما الان اومدم تا عیدی خودمو به شما تقدیم كنم
دانلود آهنگ به یاد ماندنی و خاطره ساز بوی عیدی
متن آهنگ :
بوی عیدی، بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی، وسط سفره نو
بوی یاس جانماز ترمه مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخرده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
بوی باغچه، بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه، پی فانوس، توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی، هوس یه آب تنی
با اینا زندگیمو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
با اینا زمستونو سر می کنم
یا اینا خستگیمو در می کنم
داستان واقعی عشق عباس و الهه
سلام
اسم من عباس هست.
داشتم داستان هارو میخوندم زیبا بود و تحریک کننده برای نوشتن و وبلاگ زدن.
و با خودم گفتم داستان خودم و بنوسیمو برای شما بفرستم .
تا اگه خواستین تو وب بزارین تا افرادی که به این وب میان این داستون بخونن.
شاید بعضی ها شون به ته رسیدن اما با خوندن خاطرات من امید تو زندگی شون برگرده
و بدونن بد سختی و غم یه خوشی هم میتونه باشه اگه ادم خودش بخواد.:
این داستانه منه: (الهه همیشه در قلب من باقی میمونی) .
برای خوندن داستان كامل به ادامه مطلب برین...
پیشاپیش بخاطر غلط های املایی داستان عذرخواهی میكنم
سلام
فرشاد هستم . میخوام از عشقی بگم که 6 سال طول کشید ولی سرانجام ....
( خدا شاهده ذره ای دروغ نیست تو داستانم )
موضوع از جایی شروع شد که مهرداد با مهتاب ( دوست مهرنوش ) دوست بودند
و بعضی اوقات می رفتند بیرون به منم می گفتن برم باهاشون .
چون من اهل دوست دختر و اینا نبودم تنها بودم و باهاشون می رفتم .
یک بار به طور عمدی از طرف مهرداد و مهتاب ، مهرنوش رو هم با خودشون آوردن .
خلاصه من مهرنوش رو دیدم ولی نه من نه اون تو جمع صحبت نمی کردیم . جو سنگینی شده بود .
اصلا به اون دید بهش نگاه نمیکردم و حسی نداشتم بهش .
تا اینکه مهتاب شماره مهرنوش رو داد به من . گفت مهرنوش شمارشو داده بهت .
لطفا جهت خوندن داستان كامل به ادامه مطلب برین...
دنلود آهنگ عاشقانه از پویا بیاتی
امیدوارم از این اهنگ ملایم خوشتون بیاد
***تقدیم به فاطمه عشق خودم***
چشمات معصومن
چشمام آرومن
دنیا چه خودخواهه
ناراحتم از این
كه عمر این رویا
اینقدر كوتاهه
دل می بری آسون
آدم كنار تو دنیاشو می بازه
پیراهن مشكیت از تو برای من
یك كعبه می سازه
مــــوهــای تــو شعــرن
تـــو شـعــرهـای تــو
هــر سـطـرو دوسـت دارم
بــو مـی كـشـم عـشقـو
مـی دونــی كـه خیـلــی
ایـن عـطـرو دوســت دارم
ما خاطره داریم
از هرچی حتی از
برگ های پاییزی
با برگ های پاییز
من عكس می گیرم
تو اشك می ریزی
من ساده می میرم
تقصیر تو هم نیست
تقدیر من بوده
چون علت مرگ بسیاری از مردها
عشق یك زن بوده
دستات مهمونن
خیلی نمی مونن
شاید بری از دست
از رفتنت گفتم
آروم خندیدی
پس احتمالش هست
مــــوهــای تــو شعــرن
تـــو شـعــرهـای تــو
هــر سـطـرو دوسـت دارم
بــو مـی كـشـم عـشقـو
مـی دونــی كـه خیـلــی
ایـن عـطـرو دوســت دارم
دانلود آهنگ عاشقانه و احساسی دریا از روزبه نعمت اللهی
خب دوستان عزیزم اینم یه آهنگ پرطرفدار و عاشقانه دیگه تقدیم به شما عزیزان
نمیدونم تا حالا یه پسری كه عشقش رو از دست داده باشه دیدین یا نه
نمی دونم چرا خیلی از ادما فكر می كنن ما پسرا دل نداریم
قبول دارم كه كمتر پسری پیدا میشه كه تا پای جون با عشقش باشه
اما خب من خودم پسری رو دیدم كه بعد از اینكه عشقش رو از دست داد
(دختره تو تصادف فوت كرده بود) از شدت گریه و غصه دیونه و روانی شد
از بحث دور نشیم
این اهنگ عاشقانه هدیه من به شما:
دریا:
بـــاز هم
آمدی تو بر سر راهم
آآآآی عشق
میكنی دوباره گمراهم
درداااا
من جوانی را به سر كردم
تنـــــها
از دیار خود سفر كردم
دیـــریــــست
قلب من ار عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریــــــااا
اولین عشق مرا بردی
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مكن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
می نویسم اوج غم ها را
دریــــــااا
اولین عشق مرا بردی
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مكن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
می نویسم اوج غم ها را