مقصر نبودی
عاشقی یاد گرفتنی نیست
هیچ مادری گریه را به کودکش یاد نمی دهد
عاشق که بودی
دستِ کم
تشری که با نگاهت می زدی
دل آدم را پاره نمی کرد
مهم نیست
من که برای معامله نیامده ام
اصل مهم این است
که هنوز تمام راه ها به تو ختم می شوند
وتو در جیب هایت تکه هایی از بهشت را پنهان کرده ای نوشتن
فقط بهانه ای است که با تو باشم
اگر چه
این واژه های نخ نما قابل تو را ندارند .
++ مجوز ندادند؛می گویند شعرهایت حرام است هرکس می خواند مست می شود!الکل ندارد،من از چشمان تـــــو می نویسم!
++ باور کن برای کشیدن چشمهایت تمام مدادهای سیاه من تمام میشود و چشمهای تو نا تمام می ماند!
++
می دانی...
دِلم یِک جرعه شراب میخواهد
وهم آغوشی با تو که مستم کند.
خماره تنت هستم
به زمين و زمان ميكوبم تا
كمي از آغوشت به تنم برسد.....!!!!!
++دلتنگ که میشوم دستم به هیچ کاری نمیرود... حتی نفس کشیدن ..
++تو ، تنها رازی هستی که آرزوی فاش شدنش را دارم . . .
امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست
و نه هیچکس ِ دیگری …
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود
دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد ...
++ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﻡ ! ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻦنبوﺩﻧﺖ ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
چون قبله ی دل ، پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش ؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فرات است گل آلود ؟
شرمنده ز لعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش ؟
یعنی که خدا هم عزادار حسین است
++با خدا عباس وقتی دست داد / هر دو دست خویش را از دست داد
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺻﺪاى ﺑﻠﻨﺪ نمى خندم
ﺑﺎ ﺻﺪاى ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻧمى ﺯﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﮔﻮﺵ ﻧمى ﺩﻫﻢ
ﺑﻪ ﺻﺪاى ﺑﺎﺩ
ﺩﺭﻳﺎ
ﭘﺮﻧﺪﻩ
ﭘﺎﻭاﺭاتى
ﭘﺎﻭﺭﭼﻴﻦ ﭘﺎﻭﺭﭼﻴﻦ مى ﺁﻳﻢ و
مى ﺭﻭﻡ.
بى ﺳﺮ و ﺻﺪا ﺯﻧﺪگى مى ﻛﻨﻢ
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮاﺏ ﺭﻓﺘﻪ اى...
.