سایت عاشقانه
دلنوشته های آرش آریایی
چقدر سخته....


چقدر سخته

کسی رو که دوستش داری نتونی بهش بگی که دوستش داری

و چقدر بده

که کسی تورو دوست داشته باشه و نتونه اینو بهت بگه....

چقدر سخته....

تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زول بزنی و

بجای اینکه لب باز کنی و نفرینش کنی،

حس کنی که هنوزم دوستش داری....

چقدر سخته....

دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی

که یه بار زیر اوار غرورش همه وجودت له شده....

چقدر سخته....

تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی

اما وقتی دیدیش هبچ چیزی به جز "سلام"نتونی بگی...

چقدر سخته...

وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه

اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوستش داری....

چقدر سخته....

گل آرزو هاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار خودتو بشکنی و

اونوقت زیر لب بگی:

"گل من"

"باغچه نو مبارک....."

به درک...


 

گاهی تمام عاشقانه ها هم میتواند

در یک عبارت خلاصه شود...

''به درک''

دروغ


گفت:دوستت دارم....

گفتم:دوستت ندارم....

این دروغ به آن دروغ در....!

مشترک مورد نظر...


درحال تماس......

ساعت هاست پشت خط،

به صدایی گوش میدهم که،

آرامم نمیکند...

که دلداریم نمیدهد...

که حتی ساکت نمیشود...

خدااایا...

چرا مدتیست مشترک مورد نظر،

خاموش است؟!

 

خدایا، حالا میبینی...


خدایا...خدای خوبم، چرا بازم دلم گرفته؟! چرا بازم بغض کردمو نمیتونم حرف بزنم؟! چرا بازم چشمام از شدت گریه میسوزن؟!

خداجونم توهم که بی معرفت شدی!!!! خدایا دروغ گفتی مگه نه؟! میگی بنده هات رو دوس داری، اگه دوستمون داشتی چرا  حتی ازمون نپرسیدی که اصلا

میخوایم به این دنیای پر از نفرت و گریه و رنج و عذاب بیاییم یا نه؟ ها؟! چرا جوابمو نمیدی خداجونم؟! همش که نباید مابرای تو حرف بزنیم.خوب توهم یه

چیزی بگو دیگه!!!! اخه دارم دیوونه میشم! خدایا ارومم کن.خلاصم کن! خلاصم کن از این همه پلیدی.دلم میخواد بخوابم، میخوام یه خواب بی بیدار داشته

باشم،امانه!! واس چی بخوابم؟! بیدار میمونم،! بیدار میمونم و یه تنه باهمه دنیا میجنگم.تنهای تنها.خداجونم دنیاتو میفروشی؟! به هر قیمتی که باشه

میخرمش....واای که اگه دنیاتو بهم بفروشی چه کارا که نمیکنم یه کاری میکردم گریه و اشک از بین بره و به جاش همیشه و هر لحظه شادی و خنده جاش

رو پر کنه.یه کاری میکردم همه عاشق بشن.ولی نه این عشقایی که سرانجامشون رو این طوری تموم میکنی خدا.یه کاری میکردم همه به هم برسن و از

همه مهمتر یه کاری میکردم هیچ وقت هیچ کس تنهامون نذاره.یه کاری میکردم همه حسرت رفتن به بهشت زهرا رو بخورن....

خدا جونم اخه چه طوری تحمل میکنی که بااون همه بی رحمی یکی رو اونطوری زیر خروار ها خاک جا بدی؟ من نمیتونم...من این کارو نمیکنم...ولی چه کنیم

که اخر دنیات همین جاست 

همون جایی که یه ملافه سفید پایان میده به همه چی...پس باید خوش باشم شاادشاااد حتی اگر غم عالم رو تو دلم جابدی بازم میخندمو به همه کسایی

که بغض میکنن، گریه میکنن،

ضجه میزنن و.....زبون درازی میکنم...

حالا میبینی خداجون، حالا میبینی....انقدر میخندم که دیگه همه بهم بگن بس کن دیگه دختر.تو چقدر سرخوشی

ولی من بازم میخندم انقدر بلند که گوش همه دنیا رو کر کنه حتی گوش خودمو که هیچی نشنوم حرفای غمگین، گریه و خلاصه...

هیچی رو......

حالا میبینی.من تنها کسی میشم که به دنیای تلخت میخندم و خم به ابرو نمیارم...

میبینی....تازه اول راهه....

 


SEO Reports for asheqane.ir
تعداد صفحات 352 صفحه قبل 1 ... 285 286 287 288 289 ... 352 صفحه بعد