سایت عاشقانه
دلنوشته های آرش آریایی
برای شروع یک رابطه


 

چه قانون ناعادلانه ای !

برای شروع یک رابطه

هردوطرف باید بخواهند

اما ... برای تمام شدنش

همین که یک نفر بخواهد کافیست !

 

 

 

دل هرزه ای ندارم که از این شاخه رو اون شاخه بشینه ...

دلخوشی آخرش تو بودی ...

خاکش کردم !!

 

 

آهی عجیب میکشم امشب به یاد تو !!..

آنقدر خراب عشقت شده ام که ...

خودرا به صلیب میکشم امشب به یاد تو !!..

 

 

 

آسوده باش دل من !!..


 

 

 

آسوده باش دل من !!..

دیگر تو را به کسی نخواهم داد ...

 

 

 

 

دلم را تهدید کرده ام!!

که اگر یکبار دیگر ...

بهانه ات را بگیرد

میدهم دوباره بسوزانیش ...

 

 

 

به دروغ گفته ام ...

به خوابم می آیی !

تا چشمانم دمی پلک بر هم بگذارند ...

 

 

 

میگن کسایی که مشروب بخورن میرن جهنم

جهنمی که آدماش مست باشن ،

از دنیایی که آدماش پست باشن خیلی بهتره

 

در بهار زندگی احساس پیری میکنم

با همه آزادگی فکر اسیری میکنم

بس که بد دیدم ز یاران به ظاهر مهربان

بعد از این بر کودک دل سخت گیری میکنم

در به رویم بسته ام ، از این و از آن خسته ام

من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام

ای خدای آسمان ، بهتر تو میدانی که من

بارها در راه او تا پای جان بنشسته ام

 

 

 

برگرد...


 

 

میگن به مشکل هرکی بخندی همون سرت میاد

خدایا من به تنهایی کی خندیدم؟؟؟

 

 

برگرد

و تمام دنیا را غافلگیر کن ...

من حتی با خدا هم شرط بسته ام ...

 

 

خدایا !

بیا قدم بزنیم ...

سیگار از من ، باران از تو ...

 

 

 

وقتی عطر تنت را میخواهم ...

به باد هم التماس میکنم !!

خدا که جای خود دارد ...

 

 

 

ماتم برد!..


 

 

 

اسباب بازیهایش را جمع کردم،

ماتم برد!

وقتی

"دلم"

را میان آنها دیدم!!!

 

 

کاش عشق مثل والیبال بود . . .

 

که داد بزنی بگی

 

... مال منه ...

 

بقیه بکشن عقب . . .

 

 

 

نمیدانم ...

 

نداشتن تو سخت تر است

 

یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد ...

 

فرق است میان کسی که تو را میخواهد . . .

با کسی که . . .

تو را هم میخواهد . . .

 

 

 

وقتی دیر آمدم و با دیگری دیدمت ...

فهمیدم که گاهی ...

هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است ...

 

  

 

زندگی تمامش خطای دید است 

من فقط تو را می بینم

و تو فقط من را نمی بینی !

 

 

 

چه تجارت ناشیانه ای بود ...

آن همه نازی که من از تو خریدم ...

 

 

 

خدا قسمت داشتنت را از من گرفت ...

گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود ...

 

  

 

مرد سیگار میکشد ...


 


 

مرد سیگار میکشد ...

تو دود می بینی

او خاطره ...

 

 

دودی که از دهنم بیرون میاد ...

دود سیگار نیست ...

... قلبم سوخته ...

 

 

وای از روزی که ...

شریک خاطراتت ...

یک شماره خاموش باشد و یک سیگار روشن

 

 

سوختن قصه شمع است

ولی قسمت ما شد

شاید این سوختن ما کار خدا بود

آنقدر سوختم با همه بی تقصیری

که جهنم نگذارد به تنم تاثیری

 

 

دیگر کسی یاد ما گرگها نمیکند...

جنگل با خاطراتش...

بماند برای خرگوشهای زیبا...

 

 

 


SEO Reports for asheqane.ir
تعداد صفحات 352 صفحه قبل 1 ... 136 137 138 139 140 ... 352 صفحه بعد